آرش مجیدی 🎬 بیوگرافی آرش مجیدی / زندگی نامه و عکس های آرش مجیدی

بیوگرافی 🔥 ۰۷ شهریور ۱۴۰۰ بدون دیدگاه

آرش مجیدی 🎬 بیوگرافی آرش مجیدی / زندگی نامه و عکس های آرش مجیدی

آرش مجیدی, همسر آرش مجیدی, نقش آرش مجیدی در سریال کیمیا, میلیشا مهدی نژاد و همسرش آرش مجیدی, قد و وزن آرش مجیدی, آرش مجیدی در دلدادگان, آرش مجیدی در من یک مستاجرم, عکس های خانوادگی آرش مجیدی, آرش مجیدی در بانوی عمارت, آرش مجیدی و روناک یونسی, بیوگرافی میلیشا مهدی نژاد, آرش مجیدی اینستا, آرش مجیدی در ارمغان تاریکی

آرش مجیدی, همسر آرش مجیدی, نقش آرش مجیدی در سریال کیمیا, میلیشا مهدی نژاد و همسرش آرش مجیدی, قد و وزن آرش مجیدی, آرش مجیدی در دلدادگان, آرش مجیدی در من یک مستاجرم, عکس های خانوادگی آرش مجیدی, آرش مجیدی در بانوی عمارت, آرش مجیدی و روناک یونسی, بیوگرافی میلیشا مهدی نژاد, آرش مجیدی اینستا, آرش مجیدی در ارمغان تاریکی

آرش مجیدی, همسر آرش مجیدی, نقش آرش مجیدی در سریال کیمیا, میلیشا مهدی نژاد و همسرش آرش مجیدی, قد و وزن آرش مجیدی, آرش مجیدی در دلدادگان, آرش مجیدی در من یک مستاجرم, عکس های خانوادگی آرش مجیدی, آرش مجیدی در بانوی عمارت, آرش مجیدی و روناک یونسی, بیوگرافی میلیشا مهدی نژاد, آرش مجیدی اینستا, آرش مجیدی در ارمغان تاریکی


بیوگرافی آرش مجیدی

آرش مجیدی بازیگر سینما ، تئاتر و تلویزیون متولد آباده استان فارس در سال ۱۳۵۳ ، کارشناسی ادبیات نمایشی و در استان رتبه اول تئاتر را به دست آورده بود.

در شوکران بهروز افخمی در نقش برادر فریبرز عرب نیا بازی کرد، پدرش کارمند ذوب آهن بخش متالوژی بود.

فرزند اول خانواده است، عاشق کوهنوردی است، از بالای کوه با پاراگلایدر پایین می آید به همین خاطر همسرش همیشه نگران است.

عاشق عکاسی است، به دفتر کارش که می روی عکس های زیبایی که خودش انداخته به چشم می خورد.

می گوید:بچه که بودم، دوست داشتم، بزرگ که شدم پارتیزان شوم، از بس فیلم های پارتیزانی می دیدم، فکر می کردم، پارتیزانی یک شغل است.

می گوید:آن حکایت بطری آب من در سریال رستگاران، همچنان بازتاب های خود را به همراه دارد.


ورود به حرفه بازیگری

او فعالیت هنری خود را از تئاتر آغاز کرد و در استان رتبه اول تئاتر را به دست آورد؛ مجیدی با سریال رستگاران درنقش یک پلیس چهره شد و همچنین با ایفای نقش در سریال زیر هشت ساخته سیروس مقدم نشان داد که از استعداد بالایی برخوردار است.

علت ورود به بازیگری

من به منظور لذت بردن از بازی و بازیگری وارد این حرفه شده ام.

بد نیست که اتفاقاً آدم بداند که می خواهد در این حرفه به یک چهره تبدیل شود.

معتقدم خوب است که آدم ها با خودشان صاف و صادق باشند و بگویند من برای چنین چیزی وارد این کار شده ام.

من هم برای این وارد شده ام که به معنای مطلق بازی را دوست داشتم، یعنی یک آدم دیگر بودن را دوست داشتم.

خانواده ام مخالف این حرفه بودند

آرش مجیدی :خودم با پدرم رفیق هستم.

البته همیشه در برهه ای از زمان، بین پدر و پسرها اختلافاتی پیش می آید.

به طور مثال خانواده من رشته هنری را که انتخاب کرده بودم دوست نداشتند.

اصولا سر این کار با خانواده ام درگیر بودم.

تئاتر برای من خیلی مهم بود ولی خانواده ام دوست نداشتند.

خانواده ام اهل هنر نبودند ولی هنردوست بودند.

موسیقی و کتاب را دوست داشتند ولی با رشته من مخالف بودند.

پدرم مهندس متالوژی و مادرم معلم بودند.

آنها معتقد بودند هنر نان و آب ندارد و زندگی ام را تامین نمی کند.

البته راست می گفتند.

(می خندد) اما اگر باز هم به آن دوران برگردم همین مسیر را انتخاب می کنم چون هر کاری سختی های خودش را دارد ولی لذت هایی هم کنارش است.

خانواده من آن دوره خیلی با این شغل مشکل داشتند.

می گفتند:«دانشگاه بروی و تئاتر بخوانی؟!» اصلا برایشان قابل قبول نبود تا جایی که تصمیمم را گرفتم و خانه را ترک کردم.

در دوره ای طولانی از یکدیگر دور بودیم ولی خب در حال حاضر وضعیت خوب است.

شاید الان وقتی پدرم به برخی از مکان هایی می رود که پسرش را می شناسند، تا اندازه ای این مسئله برایش حل شده است ولی این مسئله در جهان بینی من حل شده است.

معتقدم اگر فرزندم می خواهد چوپان هم شود، نباید جلویش بایستم ولی از همین حالا تا زمانی که بخواهد شغلی برای خودش انتخاب کند، آنقدر تعریف درستی از شغل خودم در اختیارش می گذارم که همه زیر و بمش را بداند.

مشکلات و مزایایش را هم بداند تا زمانی که می خواهد انتخاب کند، این انتخاب برایش راحت باشد.

به نظرم این انتخاب درست است چون فرد با همه مشکلات و جذابیت های کار آشناست.


ازدواج آرش مجیدی

آرش مجیدی با میلیشیا مهدی نژاد ازدواح کرده و صاحب یک دختر بنام میشا دارند.

نحوه آشنایی آرش مجیدی با همسرش

من و همسرم سال ۸۳ ازدواج کردیم و فکر می کنم یکی از بزرگ ترین شانس های من ازدواج کردنم بود.

چون همسرم همه جوره با من کنار آمد و شرایط رشد در هر فعالیت و علاقه مندی را به من داد

آرش مجیدی, همسر آرش مجیدی, نقش آرش مجیدی در سریال کیمیا, میلیشا مهدی نژاد و همسرش آرش مجیدی, قد و وزن آرش مجیدی, آرش مجیدی در دلدادگان, آرش مجیدی در من یک مستاجرم, عکس های خانوادگی آرش مجیدی, آرش مجیدی در بانوی عمارت, آرش مجیدی و روناک یونسی, بیوگرافی میلیشا مهدی نژاد, آرش مجیدی اینستا, آرش مجیدی در ارمغان تاریکی

آرش مجیدی, همسر آرش مجیدی, نقش آرش مجیدی در سریال کیمیا, میلیشا مهدی نژاد و همسرش آرش مجیدی, قد و وزن آرش مجیدی, آرش مجیدی در دلدادگان, آرش مجیدی در من یک مستاجرم, عکس های خانوادگی آرش مجیدی, آرش مجیدی در بانوی عمارت, آرش مجیدی و روناک یونسی, بیوگرافی میلیشا مهدی نژاد, آرش مجیدی اینستا, آرش مجیدی در ارمغان تاریکی


همسر آرش مجیدی

آرش مجیدی و میلیشا مهدی نژاد زوج هنرمندی هستند که این روزها یک فرزند دوست داشتنی به نام میشا دارند که وقتی بخواهی با والدینش مصاحبه کنی حضور آرام و در عین حال پرانرژی این نوزاد نازنین، مسیر مصاحبه را در دست خود می گیرد.

میشا عاشق دوربین است، حسابی با عکاس همکاری می کند و به قول مادرش در عکس هایی که از او می گیرند همیشه چشمانش توی لنز دوربین است.

گرچه با گذشت یک ساعت از مصاحبه این کودک شیرین و آرام، چشم هایش سنگین می شود و مادرش او را می برد تا بخوابد.

ماحصل این بخش از گفتگو که به تولد میشا و تغییرات پیش آمده با حضور او در زندگی این زوج هنرمند را در ادامه می خوانید:

مهدی نژاد:من لیسانس روان شناسی عمومی هستم.

سال ۷۶ در کانون سینماگران جوان زیرنظر خانم ها امیرسلیمانی، تیرانداز و آقای فروزش آموزش دیدم طی همون دو ماه اول بود که اولین کارم بهم پیشنهاد شد یک سریال بود که رفتم و بعد از اون هم حدود دو سال پشت سر هم کار کردم.

اولین سریال «توی خونه» بود که خیلی قدیمی است.

سینمایی «ارتفاع پست»، «خانه وحشت» آقای آب پرور و مجموعه مجری – بازیگری خانه مهر برای شبکه سه.

بعد از اون ایران نبودم و بعد هم که ازدواج کردم و چون در کارهایم فاصله افتاده بود دیگه برگشت به کار کمی برایم مشکل بود.

بعد از اون کار بهم پیشنهاد شد که من قبول نکردم یا اونا قبولم نکردند، تا این که به جراحت رسیدم.

فرزند

آرش مجیدی وهمسرش میلیشیا مهدی زاده چند وقتی است که بچه دار شده اند نام فرزند انها میشا است.

میشا، بهترین اتفاق زندگی ام است

ما بعد از ۱۰ سال بچه دار شدیم چون معتقد بودم باید به سطحی از رفاه برسیم و امکانات ویژه در اختیار داشته باشیم و بعد بچه داشته باشیم ولی بعد از گذشت ۲ سال از حضور میشا کنارمان می بینیم هیچ چیز تغییر نکرده و اتفاق خاصی نیفتاده و شرایط، همان شرایط است و خوشحالم که میشا هست.

فکر می کنم بهترین اتفاق زندگی من میشاست که کل دلخوشی زندگی ام است.

متاسفانه برخی معتقدند بعد از ازدواج حتما باید بچه دار شد تا به قول خودشان پایه های زندگی شان مستحکم شود در صورتی که این کار اشتباه است.

به نظرم پدر و مادر باید به جایگاهی برسند که بدانند با بچه چطور برخورد کنند و این میسر نمی شود مگر با آموزش چون این فرزند به پدر و مادری نیاز دارد که از لحاظ روانی سالم باشند.

بنابراین بهتر است قبل از بچه دار شدن حتما مشاوره ای انجام دهیم.

بی شک کمک زیادی هم به پدر و مادر، هم به بچه خواهد کرد.

آرش مجیدی, همسر آرش مجیدی, نقش آرش مجیدی در سریال کیمیا, میلیشا مهدی نژاد و همسرش آرش مجیدی, قد و وزن آرش مجیدی, آرش مجیدی در دلدادگان, آرش مجیدی در من یک مستاجرم, عکس های خانوادگی آرش مجیدی, آرش مجیدی در بانوی عمارت, آرش مجیدی و روناک یونسی, بیوگرافی میلیشا مهدی نژاد, آرش مجیدی اینستا, آرش مجیدی در ارمغان تاریکی

آرش مجیدی, همسر آرش مجیدی, نقش آرش مجیدی در سریال کیمیا, میلیشا مهدی نژاد و همسرش آرش مجیدی, قد و وزن آرش مجیدی, آرش مجیدی در دلدادگان, آرش مجیدی در من یک مستاجرم, عکس های خانوادگی آرش مجیدی, آرش مجیدی در بانوی عمارت, آرش مجیدی و روناک یونسی, بیوگرافی میلیشا مهدی نژاد, آرش مجیدی اینستا, آرش مجیدی در ارمغان تاریکی

فقط دختر

قبل از حضور میشا، همیشه دوست داشتم فرزندم دختر باشد چون فکر می کنم جنس زن درست تر از جنس مرد است.

این نظر من است و شاید برخی قبول نداشته باشند.

به نظرم قدرت زن بیشتر از مرد است.

زنان موجوداتی غریب، حساس، اجتماعی و … هستند در حالی که مردها اگر به حال خود رها شوند، همیشه بچه اند و در حال شیطنت کردن هستند.

(می خندد) خاطرم است در انتظار به دنیا آمدن میشا بودیم و یکی از دوستانم وقتی فهمید فرزندمان دختر است، گفت:«آخیش! چقدر خوب، ما خودمان به عنوان پسر چه کاری برای پدرمان کرده ایم.

همیشه موجوداتی ناآرام، شر و … بودیم.»

ولی دختر همیشه دختر است، چه خانه پدرش باشد، چه ازدواج کند، همیشه بابا، بابا سر زبانش است.

بچه دار شدن چه حسی دارد؟

مهدی نژاد: این اتفاق خیلی از خود مایه گذاشتن می خواست.

دیگر خیلی برای آرش سخت است برای کار به شهرستان برود.

به ویژه که بچه در سنی است که حالا با همه چیز آشنا می شود.

ما خیلی چیزها را برای راحتی میشا به جان می خریم.

مجیدی:شیرین، جذاب، خوب.

هر چیز شیرینی هم سختی های خودش را دارد.

اما اتفاق بسیار خوبی است.

(میشا سر و صدا می کند و پدرش می گوید جان، عزیزم) دیگر واقعا دلم می لرزد بخواهم برای کار به شهرستان بروم.

دلم برای دخترم می رود.

آرش مجیدی معتقد است تولد فرزند در یک خانواده دنیای مرد و زن را عوض می کند و تاثیر زیادی بر جهان بینی آنها دارد.

او می گوید :با بچه دار شدن اتفاق عجیبی میافتد، بچه جهان بینی انسان را عوض می کند او با خودش که می آید دنیایی را به دنیای ما اضافه می کند که مدام بزرگ تر و کامل تر می شود.

این بهترین تعریفی است که می توانم از بچه داشته باشم، هیچ وقت هم نمی توان این حس تغییر جهان بینی را برای کسی توضیح داد و فقط آنهایی که بچه دار می شوند می فهمند.

خانم مهدی نژاد دوران بارداری چطور بود؟

مهدی نژاد:باید درباره دوران بارداری که من خیلی سخت بود، کتاب بنویسند.

هم من هم آرش خیلی اذیت شدیم.

خیلی سخت بود.

روزی که زایمان داشتم از خوشحالی نمی دانستم چکار کنم.

همه می گفتند صبر کن تا به دنیا بیاید آن وقت می گویی کاش توی شکمم بود و… اما از روزی که به دنیا آمده آنقدر خوشحالم که دیگر باردار نیستم!

چرا؟ در آن دوران افسرده شده بودید؟

مهدی نژاد:نه خدا را شکر افسردگی نداشتم.

مجیدی:خیلی کم بود خود من انتظار بیشتر را داشتم.

مهدی نژاد:من خیلی از نظر جسمی اذیت شدم.

اما بعدش اینکه آدم می تواند راحت تحرک داشته باشد یا هر چیزی دلش می خواهد بخورد عالی بود.

آرش مجیدی, همسر آرش مجیدی, نقش آرش مجیدی در سریال کیمیا, میلیشا مهدی نژاد و همسرش آرش مجیدی, قد و وزن آرش مجیدی, آرش مجیدی در دلدادگان, آرش مجیدی در من یک مستاجرم, عکس های خانوادگی آرش مجیدی, آرش مجیدی در بانوی عمارت, آرش مجیدی و روناک یونسی, بیوگرافی میلیشا مهدی نژاد, آرش مجیدی اینستا, آرش مجیدی در ارمغان تاریکی

آرش مجیدی, همسر آرش مجیدی, نقش آرش مجیدی در سریال کیمیا, میلیشا مهدی نژاد و همسرش آرش مجیدی, قد و وزن آرش مجیدی, آرش مجیدی در دلدادگان, آرش مجیدی در من یک مستاجرم, عکس های خانوادگی آرش مجیدی, آرش مجیدی در بانوی عمارت, آرش مجیدی و روناک یونسی, بیوگرافی میلیشا مهدی نژاد, آرش مجیدی اینستا, آرش مجیدی در ارمغان تاریکی

تعیین جنسیت انجام دادید؟

مجیدی:در اولین زمانی که ممکن بود این اتفاق بیفتد جنسیت فرزندمان را تعیین کردیم و چقدر هم ذوق زده بودیم که دختر است.

بار اولی که میشا را دیدید واکنشتان چه بود؟

مجیدی:خیلی بچه تر تمیز و خوبی بود!

مهدی نژاد:دکتر هم تعجب کرده بود و می گفت بچه تان خیلی تمیز به دنیا آمد.

مجیدی:خدا را شکر بچه خیلی آرامی هم هست.

مهدی نژاد:به علاوه اینکه میشا اولین لبخندش را خیلی زود زد. سه یا چهار روزه بود که لبخند زد.

درست است که یک رفتار غیرارادی بود که معنای لبخند نداشت اما این اتفاق زود رخ داد.

میشا می گذارد شب ها بخوابید؟

مجیدی:ما که درباره بچه ندید بدید هستیم اما بزرگترهایی که بچه های زیادی دیده اند می گویند میشا خیلی آرام است.

آن هم در مقایسه با بچه هایی که شیطنت زیادی می کنند.

مهدی نژاد:در فامیل ما سال های سال بود که بچه کوچکی نداشتیم.

۱۵ سالی می شود.

در خانواده آرش هم همینطور تا سه سال پیش که بچه خواهرش به دنیا آمد.

مجیدی:او را هم چون شهرستان بود خیلی دیر به دیر می دیدم.

وقتی هم که او را می دیدم مثل توریست ها بودم و درگیر این نبودم که او شب ها می خوابد یا اوضاعش چطور است و… . بنابراین از مشکلاتش خبر نداشتم.

میشا چقدر زندگی تان را متحول کرده است؟

مجیدی:با بچه اتفاق عجیبی می افتد.

او جهان بینی انسان را عوض می کند.

او با خودش که می آید دنیایی را به دنیای ما اضافه می کند که مدام بزرگتر و کامل تر می شود.

این بهترین تعریفی است که می توانم از بچه داشته باشم.

هیچ وقت هم نمی توان این حس تغییر جهان بینی را برای کسی توضیح داد و فقط آنهایی که بچه دار می شوند می فهمند…

مهدی نژاد:چیز جالبی که من به آن پی بردم.

من از ابتدا احساسات مادرانه زیاد داشتم اما از وقتی حس کردم میشا بچه من است مدت زیادی نمی گذرد.

گاهی وقتی دوتایی از در اتاق او رد می شویم، یک لحظه برمی گردیم و دوباره نگاهش می کنیم.

مجیدی:این حس جدی است.

من گاهی شوکه می شوم.

عکس هایش را نگاه می کنم و با خودم می گویم وای من یک بچه دارم.

مهدی نژاد:انگار که چنین اتفاقی برای ما نیفتاده است.

مجیدی:این به معنای فراموش کردن، نیست.

یک جور بهت زدگی!

مجیدی:بله. گاهی نگاهش می کنم که روی تختش در حال بازی است و یک دفعه به فکر فرو می روم و می گویم خدایا چقدر گذشت… حس خیلی جذابی است.

اسم میشا را چه کسی انتخاب کرد؟

مهدی نژاد:آرش.

لابد می خواستید به اسم همسرتان هم نزدیک باشد.

مهدی نژاد:جالبی اش به این بود که ما دو گزینه داشتیم.

گزینه ای که من انتخاب کرده بودم شبیه اسم آرش بود و گزینه او شبیه اسم من بود آشا و میشا!

حتی من مخالف بودم چون من آشا یا اشا دوست داشتم که به فارسی یعنی مقدس و به نام آرش هم نزدیک است ولی او میشا را انتخاب کرد و در نهایت هم پیروز شد.

مجیدی:زور من بیشتر بود.

حالا معنای این اسم چیست؟

مجیدی:میشا به معنای همیشه بهار و یک واژه از فارسی اصیل است.

نوعی گل که همیشه هست، تابستان و زمستان فرقی نمی کند؛ این گل همیشه سبز است.

معنای اول آدم را هم در زرتشتی می دهد و از مشی می آید.

کسی دور و برتان بود که چنین اسمی داشته باشد؟

مهدی نژاد:آدم بزرگ داشتیم.

مجیدی:یک گریمور هم با این اسم داریم.

میشا می تواند تلویزیون نگاه کند و مثلا پدرش را تشخیص بدهد؟

مهدی نژاد:او هنوز نمی تواند چنین چیزی را تشخیص بدهد.

مجیدی:حالا ما فیلم های عروسکی مخصوص کودکان را برایش می گذاریم.

مهدی نژاد:اما زمان تماشای فیلمی که با موبایل از او می گیریم خودش را می شناسد و عکس العمل نشان می دهد.

میشا پرستار هم دارد؟

مهدی نژاد:نه. گاهی مادرم پیشش می آید.

برای آینده میشا چه برنامه ای دارید؟

مهدی نژاد:من و آرش در مورد دخترمان به این نتیجه رسیده ایم که اذیتش نکنیم.

او در آینده هرکاری دوست دارد می تواند بکند.

دوست دارد دکتر شود، دوست دارد چوپان بشود، دوست دارد درس بخواند و یا هر کار دیگر… مهمترین چیزی که باید داشته باشد این است که انسانی سالم باشد.

این مهم است.

تمام تلاشمان این است که محیط را ما برایش فراهم کنیم بعد خودش هرچیز خواست بشود.

از الان همه کار برایش می کنیم ولی اصراری نداریم برای اینکه کاری را که ما می خواهیم بکند.

ما تنها بسترش را فراهم می کنیم.

مجیدی:در دوره ما دانشگاه همه چیز بود.

دکتر و مهندس آدم بودند و باقی اوباش می شدند. آن موقع ها کنکور همه چیز بود نه رشته و نه کار، مهم نبود.

خانواده ها احتیاج به افتخار داشتند و اینکه در جمع خود یک دکتر داشته باشند تا بتوانند به او افتخار کنند.

یادم نمی رود در دانشکده ما افرادی بودند که پزشکی را رها کرده و آمده بودند تئاتر بخوانند.

به خاطر خانواده شان پزشکی می خواندند اما دیگر نمی توانستند ادامه دهند.

مهدی نژاد:تازه سال آخری بودند.

مجیدی:ما به آنها می گفتیم شما دیوانه اید لااقل پزشکی را تمام می کردید و آنها می گفتند دیگر نمی توانستند…


حرف های شنیدنی آرش مجیدی

آرش مجیدی, همسر آرش مجیدی, نقش آرش مجیدی در سریال کیمیا, میلیشا مهدی نژاد و همسرش آرش مجیدی, قد و وزن آرش مجیدی, آرش مجیدی در دلدادگان, آرش مجیدی در من یک مستاجرم, عکس های خانوادگی آرش مجیدی, آرش مجیدی در بانوی عمارت, آرش مجیدی و روناک یونسی, بیوگرافی میلیشا مهدی نژاد, آرش مجیدی اینستا, آرش مجیدی در ارمغان تاریکی

آرش مجیدی, همسر آرش مجیدی, نقش آرش مجیدی در سریال کیمیا, میلیشا مهدی نژاد و همسرش آرش مجیدی, قد و وزن آرش مجیدی, آرش مجیدی در دلدادگان, آرش مجیدی در من یک مستاجرم, عکس های خانوادگی آرش مجیدی, آرش مجیدی در بانوی عمارت, آرش مجیدی و روناک یونسی, بیوگرافی میلیشا مهدی نژاد, آرش مجیدی اینستا, آرش مجیدی در ارمغان تاریکی

همدوره ای های دانشگاهی آرش مجیدی

حامد بهداد.

حتی ما شش ماه با هم همخانه بودیم! و در دانشگاه آزاد تهران مرکز در چهارراه ولیعصر(عج) درس می خواندیم، حمید گودرزی هم در دانشگاه ما بود.

کارهایی که دوست داشتم

من همه کارهایم را دوست داشتم و نمی توانم بگویم کدام بد بوده یا آن یکی خیلی باعث افتخار بوده.

البته به واقع، من و خداوند عشق را آفرید را دوست دارم.

همچنین خیلی از فیلم های تلویزیونی را که بازی کردم دوست داشتم.

وقتی نقشی را دوست داشته باشم بازی می کنم و آدمی نیستم که مثلاً بگویم این اثر تله فیلم است.

شهرت

شهرت یک دردسر است.

خیلی خوب است که مردم بشناسنت و بهت احترام بذارن و تو هم احترام بذاری اما این که همیشه توی چشم باشی، زیرذره بین باشی، تو را اذیت می کند.

به خصوص جنس آدمی مثل من که خیلی اهل قواعد شهری نیستم، زندگی خودم را دارم و دوست ندارم زیرذره بین باشم.

دوست دارم اگر حسش بود بروم قهوه خانه پایین شهر یک چیزی هم بخورم ولی اون موقع اگر همه بشناسنت مجبوری خودت نباشی.

ورزش مورد علاقه

کوهنوردی می کنم.

به صورت حرفه ای؟

اگر منظورتان از حرفه ای به معنای کسب درآمد باشد، نه، اما کوهنوردی و چند وقت اخیر پاراگلایدر از تفریحات و دغدغه های جدی من شده است.

چه چیزی در این ورزش ها برایتان جالب است؟

نمی دانم، اما من ورزشی مثل فوتبال را درک نمی کنم.

البته می دانم اشکال از من است.

فوتبال مثل یک زبان بین المللی است که متاسفانه آن را نمی فهمم، در عوض ورزش های فردی مثل پاراگلایدر را دوست دارم.

با میشا کوهپیمایی می کنیم

فکر می کنم بخشی از کارهایی که برای میشا می کنم تا دنیای کودکی اش را به بهترین شکل تجربه کند، تجربه جذاب دنیای کودکی خودم است.

من هم مانند میشا در طبیعت بوده ام.

کنار تجربه دوران کودکی، علاقه ویژه ای هم به طبیعت و طبیعت گردی دارم و از آنجایی که میشا بخشی از خصوصیات مرا در خود دارد، علاقه اش به طبیعت چندان دور از ذهن نیست.

پس سعی می کنم محیطی را که من دوست دارم، او هم ببیند و تجربه کند.

به همین دلیل اگر کوهپیمایی نسبتا راحتی بروم، میشا را هم با خودم خواهم برد.

البته بهتر است بگویم او را به کوهنوردی های سخت هم می برم (می خندد) ولی حتما کوهپیمایی هایی در حد جنگل پیمایی و با محیطی که برای میشا آزاردهنده نباشد حتما با هم می رویم.

شغل دوم

بازیگری واقعا برای من یک حرفه است و بشدت برایم اهمیت دارد .

من واقعا هیچ حرفه دیگری ندارم و هر چه نگاه می کنم در تمام این سال ها شغل دیگری هم نداشته ام گرچه در ایران اگر کسی بخواهد بازیگر شود زندگی اش را به باد داده، اما این حرفه من است.

اوقات فراغت

اوقات فراغت خود را در کنار خانواده و با سفر و دیدن فیلم سپری می کنم.

برای تماشای فیلم به سینما می روم و هم چنین فیلم های روز دنیا را در منزل تماشا می کنم


خداحافظی آرش مجیدی از بازیگری

آرش مجیدی بازیگر فیلم روباه در گفتگویی از دلایل خداحافظی خود از حرفه بازیگری گفت.

این بازیگر سینما و تلویزیون به خبرنگار ما بیان کرد:از ابتدای سال تا کنون فقط ۲ پیشنهاد برای بازی داشتم که هیچ کدام نکته جالب توجهی نداشتند، بنابراین آن ها را نپذیرفتم.

البته بحث مالی خیلی مهم است و من شغل اول و آخرم بازیگری است و از این طریق امرار معاش می کنم و برای همین است که همیشه هشتم گرو نهم است و آدم سرمایه داری نیستم که شغل دوم داشته باشم.

مجیدی ادامه داد:برای گذراندن زندگی ضرورت دارد که ما بازیگران شغل دوم داشته باشیم البته من رسماً تصمیم گرفته ام بازیگری را ببوسم و کنار بگذارم و هر۲یا۳ سال یک مرتبه کاری را بپذیرم.

وی افزود:فیلم روباه با بازی ام در نوروز اکران شد و بازتاب های فیلم خوب بود اما تبلیغات کمی برای نمایش آن در سینماها صورت گرفت بنابراین متاسفانه در گیشه شکست خورد و فروش نداشت.

مجیدی با اشاره به این که در حال حاضر در منزل استراحت می کند، اظهار داشت:اوقات فراغت خود را در کنار خانواده و با سفر و دیدن فیلم سپری می کنم.

برای تماشای فیلم به سینما می روم و هم چنین فیلم های روز دنیا را در منزل تماشا می کنم.


آرش مجیدی در سینما

• شبانه (۱۳۸۴)

• گاوخونی (۱۳۸۱)

• شوکران (۱۳۷۷)

• سر به مهر (۱۳۹۲)

آرش مجیدی در تلویزیون

• من یک مستاجرم

• و خداوند عشق را آفرید

• آخرین گناه

• زیر هشت

• رستگاران

• شیدایی

• ارمغان تاریکی

• جلال الدین

• برنامه ریزی آرش مجیدی

• گاوخونی (۱۳۸۱)

• آقا (۱۳۸۲)

منابع

https://namnak.com/-آرش-مجیدی.p61108

توجه: مطالب بخش پزشکی و سلامت سایت ویکی ویو فقط جنبه اطلاع رسانی و آموزشی دارند. این مطالب توصیه پزشکی تلقی نمی شوند و نباید آنها را جایگزین مراجعه به پزشک جهت تشخیص و درمان کرد.
Subscribe
Notify of
0 نظرات
Inline Feedbacks
View all comments