علیرضا قربانی 🎬بیوگرافی علیرضا قربانی، خواننده سنتی خوان کشور بهمراه عکس ها

بیوگرافی 🔥 ۲۵ بهمن ۱۳۹۹ بدون دیدگاه

علیرضا قربانی 🎬بیوگرافی علیرضا قربانی، خواننده سنتی خوان کشور بهمراه عکس ها

علیرضا قربانی, گلچین علیرضا قربانی, همسر اول علیرضا قربانی, علیرضا قربانی هم گناه, علیرضا قربانی رسوای زمانه, علیرضا قربانی ارغوان, شادترین آهنگ علیرضا قربانی, دانلود آهنگ علیرضا قربانی کیمیا, آلبوم با من بخوان علیرضا قربانی

علیرضا قربانی, گلچین علیرضا قربانی, همسر اول علیرضا قربانی, علیرضا قربانی هم گناه, علیرضا قربانی رسوای زمانه, علیرضا قربانی ارغوان, شادترین آهنگ علیرضا قربانی, دانلود آهنگ علیرضا قربانی کیمیا, آلبوم با من بخوان علیرضا قربانی

علیرضا قربانی, گلچین علیرضا قربانی, همسر اول علیرضا قربانی, علیرضا قربانی هم گناه, علیرضا قربانی رسوای زمانه, علیرضا قربانی ارغوان, شادترین آهنگ علیرضا قربانی, دانلود آهنگ علیرضا قربانی کیمیا, آلبوم با من بخوان علیرضا قربانی


بیوگرافی علیرضا قربانی خواننده سنتی

نام:علیرضا

نام خانوادگی:قربانی

تاریخ تولد:۱۳۵۱/۱۱/۱۵

محل تولد:تهران


زندگینامه

علیرضا قربانی, گلچین علیرضا قربانی, همسر اول علیرضا قربانی, علیرضا قربانی هم گناه, علیرضا قربانی رسوای زمانه, علیرضا قربانی ارغوان, شادترین آهنگ علیرضا قربانی, دانلود آهنگ علیرضا قربانی کیمیا, آلبوم با من بخوان علیرضا قربانی

علیرضا قربانی, گلچین علیرضا قربانی, همسر اول علیرضا قربانی, علیرضا قربانی هم گناه, علیرضا قربانی رسوای زمانه, علیرضا قربانی ارغوان, شادترین آهنگ علیرضا قربانی, دانلود آهنگ علیرضا قربانی کیمیا, آلبوم با من بخوان علیرضا قربانی

علی رضا قربانی متولد ۱۵ بهمن ۱۳۵۱ در تهران و خوانندهٔ موسیقی سنتی میباشد.

او در ارکستر ملی ایران به رهبری فرهاد فخرالدینی آواز و تصنیف می خواند.

او از دوران کودکی به مدت چندین سال به فراگیری هنر قرائت قرآن نزد استادان مختلف پرداخت و در این راه موفق به کسب مدارج مختلف گردید.

تصانیف قدیمی را از کودکی با علاقهٔ فراوان می خواند، با موسیقی اصیل ایرانی رشد کرد و از سال ۱۳۶۳ به طور جدی به فراگیری ردیف آوازی، تلفیق شعر و موسیقی، بینش و زیبایی شناسی در آواز ایران پرداخت.

وی در این راه از محضر خسرو سلطانی، بهروزعابدینی، مهدی فلاح، حسین عمومیو احمد ابراهیمی و رضوی سروستانی بهره مند گردید.

علیرضا قربانی تاکنون در بسیاری از فستیوال های مهم موسیقی در نقاط مختلف دنیا به اجرای برنامه پرداخته است که حاصل برخی از این اجراها به صورت لوح فشرده در اروپا انتشار یافته است.

از سال ۱۳۷۸ به عنوان خواننده ارکستر ملی ایران به رهبری فرهاد فخرالدینی به اجرای برنامه های متعدد در داخل و خارج از کشور پرداخته است.


ترانه شناسی علیرضا قربانی

علیرضا قربانی, گلچین علیرضا قربانی, همسر اول علیرضا قربانی, علیرضا قربانی هم گناه, علیرضا قربانی رسوای زمانه, علیرضا قربانی ارغوان, شادترین آهنگ علیرضا قربانی, دانلود آهنگ علیرضا قربانی کیمیا, آلبوم با من بخوان علیرضا قربانی

علیرضا قربانی, گلچین علیرضا قربانی, همسر اول علیرضا قربانی, علیرضا قربانی هم گناه, علیرضا قربانی رسوای زمانه, علیرضا قربانی ارغوان, شادترین آهنگ علیرضا قربانی, دانلود آهنگ علیرضا قربانی کیمیا, آلبوم با من بخوان علیرضا قربانی

علیرضا قربانی در رادیو

آشنایی و معاشرت وی با استادان علی تجویدی و فرهاد فخرالدینی دریچه های جدیدی از دنیای موسیقی ایران را به رویش گشود و تجربه های جدیدی از موسیقی ایرانی با نام های موسیقی گلها، برگ سبز و شاخه گل های رادیو را تجربه کرد.

آلبوم های علیرضا قربانی

۱۳۷۹ آلبوم اشتیاق به آ هنگ سازی فرهاد فخرالدینی به عنوان اولین اثر ارکستر موسیقی ملی ایران

۱۳۸۳ آلبوم فصل باران به آهنگ سازی مجید درخشانی

۱۳۸۴ آلبوم از خشت و خاک به آهنگ سازی صادق چراغی و بر روی اشعار فردوسی

۱۳۸۵ آلبوم سوگواران خموش به آهنگ سازی پژمان طاهری

۱۳۸۵ آلبوم روی در آفتاب به آهنگ سازی صادق چراغی

۱۳۸۷ آلبوم سرو روان به آهنگ سازی علی قمصری

۱۳۸۷ آلبوم سمفونی مولانا به آهنگ سازی هوشنگ کامکار

۱۳۸۸ آلبوم رسوای زمانه به آهنگ سازی همایون خرم

۱۳۸۸ آلبوم قاف عشق از گروه موسیقی اشتیاق

۱۳۹۰ آلبوم بر سماع تنبور به آهنگ سازی کیخسرو، تهمورس و سهراب پورناظری

۱۳۹۰ آلبوم جلوه­ ی گل به آهنگ سازی داریوش طلایی (اجرای کنسرت ۱۳۸۲ در کشور فرانسه) پخش توسط شرکت آوای باربد

۱۳۹۱ آلبوم حریق خزان به آهنگ سازی مهیار علیزاده

۱۳۹۱ آلبوم هم­ آواز پرستوهای آه به آهنگ سازی سیاوش ولی پور

۱۳۹۳ آلبوم رفتم و بار سفر بستم به تنظیم کامبیز روشن روان

۱۳۹۳ آلبوم قطره های باران به آهنگ سازی کیخسرو، تهمورس و سهراب پورناظری

۱۳۹۳ آلبوم سودایی به آهنگسازی سامان صمیمی، منتشر شده در فرانسه

۱۳۹۴ آلبوم دختِ پری وار به آهنگسازی مهبار علیزاده

موسیقی فیلم

مجموعه تلویزیونی پرده نشین

مجموعه تلویزیونی کیف انگلیسی

مجموعه تلویزیونی شب دهم

مجموعه تلویزیونی سایه آفتاب

مجموعه تلویزیونی روشنتر از خاموشی (ملاصدرا)

مجموعه تلویزیونی مدار صفر درجه

مجموعه تلویزیونی وضعیت سفید

مجموعه مستند ایران

مجموعه مستند آخرین روزهای زمستان

مجموعه تلویزیونی راستش را بگو

فیلم سینمایی ساکن طبقه وسط

مجموعه تلویزیونی تنهایی لیلا

مجموعه تلویزیونی کیمیا (مجموعه تلوزیونی)

شهرزاد (مجموعه تلویزیونی)


کنسرت ها ی علیرضا قربانی

علیرضا قربانی, گلچین علیرضا قربانی, همسر اول علیرضا قربانی, علیرضا قربانی هم گناه, علیرضا قربانی رسوای زمانه, علیرضا قربانی ارغوان, شادترین آهنگ علیرضا قربانی, دانلود آهنگ علیرضا قربانی کیمیا, آلبوم با من بخوان علیرضا قربانی

علیرضا قربانی, گلچین علیرضا قربانی, همسر اول علیرضا قربانی, علیرضا قربانی هم گناه, علیرضا قربانی رسوای زمانه, علیرضا قربانی ارغوان, شادترین آهنگ علیرضا قربانی, دانلود آهنگ علیرضا قربانی کیمیا, آلبوم با من بخوان علیرضا قربانی

۱۱ تا ۱۳ اسفندماه ۱۳۸۹ کنسرت پورناظری ها در سی امین سال تأسیس گروه شمس با صدای علیرضا قربانی در سالن میلاد نمایشگاه بین المللی تهران
کنسرت بزرگ «حریق خزان» با صدای علیرضا قربانی و آهنگسازی مهیار علیزاده در شهر وین اتریش برگزار می شود.

مهیار علیزاده آهنگساز آلبوم متفاوت و شنیدنی «حریق خزان» با اعلام این خبر در گفتگو با خبرنگار موسیقی ایرانیان، دربارهٔ این برنامه گفت:«در تاریخ ۱۳ بهمن ماه سال جاری (اول فبریه ۲۰۱۳) آلبوم «حریق خزان» و قطعات جدیدی که ساخته ام را با صدای علیرضا قربانی و همراهی گروه «موسیقی هنری ایران»، ارکستر «تهران وین منتشر کرده ام.

کنسرت دوسلدورف، اجرای قطعاتی از آلبوم حریق خزان با صدای علیرضا قربانی و آهنگسازی مهیار علیزاده، به همراهی ارکستر فیلارمونیک جوانان دوسلدورف (۲۷ سپتامبر ۲۰۱۴)


مصاحبه با علیرضا قربانی

علیرضا قربانی, گلچین علیرضا قربانی, همسر اول علیرضا قربانی, علیرضا قربانی هم گناه, علیرضا قربانی رسوای زمانه, علیرضا قربانی ارغوان, شادترین آهنگ علیرضا قربانی, دانلود آهنگ علیرضا قربانی کیمیا, آلبوم با من بخوان علیرضا قربانی

علیرضا قربانی, گلچین علیرضا قربانی, همسر اول علیرضا قربانی, علیرضا قربانی هم گناه, علیرضا قربانی رسوای زمانه, علیرضا قربانی ارغوان, شادترین آهنگ علیرضا قربانی, دانلود آهنگ علیرضا قربانی کیمیا, آلبوم با من بخوان علیرضا قربانی

در ابتدا کمی از خودتان بگویید و اینکه چطور به آواز‌خوانی روی آوردید.

من متولد ۱۳۵۱ هستم.

از شش‌سالگی آموزش قرائت و لحن قرآن را شروع کرده و آن را بسیار جدی دنبال کردم.

خیلی‌ها این کار را شروع می‌کنند اما با جدیت ادامه نمی‌دهند.

من در این زمینه تا سن دوازده‌سالگی بسیار فعال بودم.

از سال ۱۳۶۳ به‌طور رسمی آموختن موسیقی ایرانی را شروع کردم و با ردیف‌های آوازی آشنا شدم.

اساتید من آقایان خسرو سلطانی، بهروز عابدینی، استاد مهدی فلاح، مرحوم استاد دکتر حسین عمومی، استاد احمد ابراهیمی و مرحوم استاد علی تجویدی بودند.

از کسانی‌که خیلی برای من زحمت کشیدند و برایم بسیار مثمر ثمر بودند، مرحوم علی تجویدی بودند ؛ در واقع ایشان مرا به ارکستر ملی ایران و جناب استاد فرهاد فخرالدینی معرفی کردند.

البته استاد فخرالدینی نیز از جمله اساتید بنده بوده‌اند.

هنوز هم در محضر برخی از این اساتید بهرمند هستم.

چگونه از قرائت قرآن به سمت آواز در موسیقی ایرانی روی آوردید؟

می‌توانم بگویم فقط و فقط علاقه، همواره نیز گفته‌ام آن چیزی که باعث شد من از سمت قرائت قرآن بیشتر به سمت آواز گرایش پیدا کنم و تمرکز بیشتری روی این بخش داشته باشم، علاقه‌ی خیلی زیاد من بوده است.

آواز بسیاری از اساتید گذشته بر من مؤثر بوده… به‌ویژه آواز مرحوم بنان.

در واقع جمله‌ای که همیشه بیان کرده‌ام این بوده است که: « آواز ایرانی نوعی شیدایی و شوریدگی در من ایجاد کرده و می‌کند. » و این شیدایی موجب سمت‌گیری من در جهت آواز خواندن شد.

نقش کدامیک از اساتید و موسیقی‌دانان را در کار خود مؤثرتر می‌دانید؟

بیشترین تأثیر را مرحوم بنان داشته‌اند.

از ابتدا تا به امروز، آثار مرحوم بنان را از قوی‌ترین کارهای موسیقایی می‌دانم.

مرحوم بنان برای من جایگاه ویژه‌ای دارند و جزو معدود اساتیدی بودند که آثار ایشان جامعیت داشته است.

این جامعیت شامل تصنیف‌خوانی، کارکردن با ارکسترهای بزرگ مانند ارکستر گلها و همچنین ارکسترهای کوچک بوده است و نیز آوازهای مختلفی که خوانده‌اند نشان از این جامعیت دارد.

گوناگونی آوازها از دیگر موارد جامعیت ایشان است.

ایشان از اولین کسانی بوده‌اند که آواز را همراه پیانو اجرا نموده‌اند.

البته اساتید دیگری نیز بر من مؤثر بوده‌اند از جمله مرحوم طاهرزاده، مرحوم ظلی و مرحوم ادیب خوانساری.

اما باز تأکید می‌کنم که مرحوم بنان بیشترین تأثیر را بر من داشته‌اند.

به صورت حضوری از محضر کدام استاد بهره برده‌اید؟

مرحوم دکتر حسین عمومی بر من تأثیر زیادی داشته‌اند و جزو معدود افرادی بودند که خواندن ایشان به شدت مرا منقلب می‌کرد.

ایشان در مکتب آوازی اصفهان بی‌نظیر بودند.

خدا ایشان را رحمت کند.

دوره‌ی کامل ردیف‌ها را نزد استاد مهدی فلاح گذراندم.

آواز در موسیقی امروز ایران چه جایگاهی دارد و آیا ارتباط درست و منطقی بین آواز و سایر بخش‌های موسیقی ما وجود دارد؟

منظور شما از ارتباط منطقی چیست؟

منظورم موسیقی باکلام و بدون‌کلام است و همچنین ارتباط شما به عنوان آوازه‌خوان با سایر اعضای گروه، اعم از آهنگساز، سرپرست گروه و نوازندگان. آیا تعاملی بین آنها وجود دارد؟

از دو منظر می‌توان به این موضوع پرداخت.

اگر بحث مقایسه و تطبیق بین موسیقی باکلام و بدون‌کلام مورد نظر باشد ؛ موسیقی باکلام ما خیلی جلوتر از موسیقی بدون‌کلام ماست.

به این دلیل که سال‌های بیشتری روی آن کار شده است و در واقع سابقه‌ی موسیقی باکلام بیشتر است.

موسیقی باکلام به‌دلیل استفاده از شعر، نفوذ بیشتری بر شنونده دارد.

شما یک ارکستر بزرگ را که خواننده دارد در نظر بگیرید ؛ هنگامی که خواننده شروع به خواندن می‌کند، بدون اصرار شما، به طور ناخودآگاه بیشترین توجه و تمرکز متوجه خواننده می‌شود.

این موضوع قدری دیدگاه را نسبت به جایگاه خواننده، حساس‌تر می‌کند.

البته خیلی‌ها در جهت تقویت موسیقی بی‌کلام تلاش نموده‌اند و کارهایی انجام داده‌اند.

اما این به مفهوم تحت فشار قرار گرفتن موسیقی باکلام نیست.

در تمام دنیا این آثار باکلام هستند که برای مردم جایگاه بالاتری دارند.

البته جایگاه موسیقی بی‌کلام غیر قابل انکار است.

به نظر شما در موسیقی ایران، « خواننده‌سالاری » وجود دارد؟

من خواننده‌سالاری را به‌طور مطلق قبول ندارم.

به‌طور طبیعی هرگاه خواننده‌ای بزرگ در کنار آهنگساز و نوازنده قرار بگیرد، آنها را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

شاید منشأ خواننده‌سالاری این است که همه‌ی نگاه‌ها به‌طور ناخودآگاه متوجه خواننده می‌شود.

یک سولیست وقتی در ارکستری بزرگ می‌نوازد، اگر برای ده دقیقه بنوازد، اسمش را جدا از بقیه می‌نویسند و علت آن این است که او به هرحال یک سولیست است.

برای همین وقتی یک خواننده با این فرهنگ مکتوب غنی ما می‌خواند، مگر می‌تواند سولیست نباشد؟ مگر می‌تواند حائز اهمیت نباشد.

در تمام دنیا این همه خواننده‌ی پاپ را همه می‌شناسند ؛ ولی کمتر کسی نوازندگان همان آثار را به همان خوبی می‌شناسد.

اما در عین حال برخی از خوانندگان به رشد کافی نرسیده‌اند.

به‌عنوان مثال وقتی می‌خواهند لباسی متفاوت از دیگر اعضای گروه داشته باشند.

موضوعات پیش‌پاافتاده‌ای از این قبیل چندان خوشایند نیست.

حالا شما فرض کنید من در کنار دوستانم نشسته‌ام، وقتی که کار من مانند یک سولیست است و شعر می‌خوانم، خودبه‌خود به چشم می‌آیم.

همه کنجکاو می‌شوند که ببینند من چه‌کار می‌کنم.

در واقع خواننده به‌دلیل اینکه یک سولیست محسوب می‌شود، به‌چشم می‌آید ولی اگر خواننده بگوید، « من » این کار را می‌کنم و یا « من » این تصمیم را دارم، یا لباس « من » چنین باشد و غیره، این « خواننده‌سالاری » است.

از همکاری خود با آقای فخرالدینی و ارکستر ملی ایران بگویید و آیا تمایل به ادامه‌ی همکاری با این ارکستر دارید؟

متأسفانه نزدیک به دو سال است که برخی مطبوعات در این مورد اخبار را خوب انتشار نداده‌اند.

بارها از قول خودشان یا فرد غیرمسئولی نوشته‌اند که فلانی دیگر با ارکستر ملی همکاری نمی‌کند.

واقعیت این است که اگر در این دو سال همکاری نداشته‌ام فقط به‌دلیل مشغله‌ی فراوان خودم بوده است.

در این دو سال تعداد زیادی کنسرت در ایران و خارج از ایران داشته‌ام و همچنین در فستیوال‌های زیادی شرکت کرده‌ام.

در ضمن کار ضبط آلبوم فصل باران آقای درخشانی را نیز داشتم.

از طرفی موظف بودم به‌دلیل قول همکاری که به جناب فخرالدینی داده‌ام ؛ هفته‌ای دو روز سر تمرین‌ها حاضر شوم ؛ که عملاً امکان‌پذیر نبود.

اما به‌زودی همکاری دوباره‌ی ما شروع خواهد شد و بار دیگر در تمرین‌ها حاضر خواهم شد.

پس شایعات مربوط به اختلاف شما با آقای فخرالدینی صحت ندارد؟

خیر، به هیچ وجه.

در این مورد اخبار به‌درستی منتشر نشده‌است.

به هرحال همان‌طوری که گفتم برنامه‌های متعدد من در خارج و داخل کشور مانع از همکاری بنده با آقای فخرالدینی می‌شد و در این مورد با استاد فخرالدینی صحبت کردم و از ایشان اجازه خواستم که مدتی را مرخصی داشته و در سایر مواقع نیز به صورت پاره‌وقت در تمرین‌ها حاضر شوم.

شما با برخی سریال‌های تلویزیونی همکاری داشته‌اید. از این همکاری‌ها بگویید.

بعضی از کارها مثل « کیف انگلیسی » و یا « روشنتر از خاموشی » کار استاد فخرالدینی بودند و « شب دهم » نیز کار آقای فردین خلعتبری بود.

به کارهای آقای فخرالدینی به شدت علاقمند بودم.

به ویژه سریال « روشنتر از خاموشی » که کار بسیار سنگینی بود.

برای « شب دهم » نیز قضیه‌ی خاصی پیش آمد که من این کار را انجام دادم.

راستش دلیلی برای اینکه این کار را انجام ندهم، نداشتم.

از طرفی آقای خلعتبری دوست صمیمی و نزدیک من است و کارهای او را نیز دوست دارم.

دلیل دیگر عاشورایی‌بودن این سریال بود.

به دوستان خود نیز گفتم که به‌خاطر عاشورایی‌بودن این سریال حاضرم برای آن بخوانم.

امیدوارم این کار ارتباط خوبی با مخاطب برقرار کرده باشد.

خواندن برای سریال‌ها یکی از راه‌های ارتباط بیشتر با مردم است.

شما با ارکسترهای مختلفی از جمله گروه خورشید (آقای درخشانی) و گروه آقای پژمان طاهری همکاری داشته‌اید. به نظر می‌آید شما ـ برخلاف برخی از موسیقی‌دانان ما ـ به گروه‌های جوان روی خوش نشان می‌دهید و آنها را یاری می‌کنید. این را می‌توان از ویژگی‌های نیکوی شما محسوب نمود. در این مورد چه نظری دارید؟

— این سؤال را دوست دارم به‌دلیل اینکه به آنچه شما در سؤال‌تان فرمودید، اعتقاد دارم.

من می‌دانم کسی که در این زمینه از پشتیبانی برخوردار نباشد کار سختی پیش رو خواهد داشت و پیشرفت او بسیار مشکل خواهد بود.

بسیاری از خوانندگان، آهنگسازان و نوازندگان به‌دلیل ارتباط و حمایت‌های خاص راحت‌تر پیشرفت می‌کنند.

حتی برخی آشنایی نداشته و یا از حمایت خوبی برخوردار نیستند، اما پشتوانه‌ی مالی خوبی دارند.

بنابراین برای این گروه نیز کار راحت‌تر است.

من و شما می‌دانیم که بسیاری با پشتوانه‌ی مالی، سفارش ساخت آهنگ می‌دهند.

پیشروی برای کسانی که از توانایی‌های مالی و حمایت برخوردار نیستند بسیار سخت است.

بعضی از بزرگان موسیقی بنده را به عنوان هنرجویی که خواهان ترقی هنر خود بوده، می‌شناسند.

من نیز سال‌ها سختی کشیده‌ام ؛ بدون اینکه برای به‌روی صحنه رفتن و پخش کارهایم از تلویزیون عجله‌ای داشته باشم.

زمانی بود که کارهای خیلی از دوستان من در تلویزیون پخش می‌شد و علی‌رغم اینکه خیلی از من تقاضا می‌شد و کم و بیش مرا می‌شناختند، من نرفتم و حتی یک آهنگ هم نخواندم.

باور بفرمایید در این فستیوال‌هایی که در آنها شرکت می‌کنم، می‌توانم از افراد صاحب‌نام‌تری نیز استفاده کنم.

اما این را خالصانه عرض می‌کنم که تمایل دارم از جوانان مستعد که نمی‌توانند جایی کارشان را عرضه کنند استفاده کنم.

تا آنجایی که توان داشته‌ام از آنها خواسته‌ام که با من همراهی کنند تا آنها را هم به نوعی معرفی کرده باشم.

دلیل دوم شاید کمی سخت‌گیرانه باشد و آن هم اینکه می‌گویم، بزرگان و نام‌آوران کار خودشان را کرده‌اند و اگر خیلی بزرگ باشند شما تحت تأثیر قرار می‌گیرید و ضمناً خیلی از بزرگان از نظر حسی با شما جفت‌وجور نمی‌شوند، منظورم از شما خواننده است.

در هر حال استفاده از جوانان باعث دگرگونی و پیشرفت موسیقی ما می‌شود و از طرفی شور و حال جوانان موجب پیشرفت و رشد می‌شود.

من دست همه‌ی بزرگان موسیقی را می‌بوسم و منکر جایگاه بلند ایشان نیستم و افتخار می‌کنم که اگر قسمتم شد با این بزرگان نیز همکاری کنم ؛ اما جایگاه جوانان در موسیقی و همراه‌شدن با آنها نیز بسیار بلند است.

شما اخیراً در بزرگداشت مولانا که در کشور فرانسه برگزار شد، شرکت داشته‌اید. کمی در مورد آن بگویید.

سازمان یونسکو سال ۲۰۰۷ میلادی را سال جهانی مولانا نام‌گذاری کرده.

البته پیش از اعلام رسمی این موضوع من حدود هفت ماه قبل این موضوع را می‌دانستم و به‌همین دلیل با مسئولین ارشاد وارد رایزنی شدم.

فرانسوی‌ها از من خواستند که در این رابطه تعدادی کنسرت در فرانسه و سایر کشورهای اروپایی برگزار کنم.

این کنسرت در شهر نانت فرانسه برگزار شد و جزو اولین کنسرت‌های بزرگداشت مولانا بود.

در این رابطه کارهای دیگری مانند تولید آلبوم هم انجام خواهد شد.

خیلی از کشورها در این رابطه فعال شده‌اند.

اشعار خوانده‌شده در این کنسرت همگی از حضرت مولانا بود.

چهار نفر از دوستانم مرا در این کنسرت همراهی می‌کردند و این کار برای من و دوستانم بسیار پر زحمت بود.

استقبال بسیار خوبی از این کنسرت به‌عمل آمد.

امیدوارم چنین برنامه‌هایی استمرار داشته باشد.

آقای قربانی، همین حالا شما فرمودید که با « چهار نفر از دوستان‌تان » این کار را انجام داده‌اید. یکی از ایرادهایی که به موسیقی ما وارد می‌شود این است که کارهای موسیقی ما با تعداد محدودی اجرا می‌شود. نظر شما در این مورد چیست؟

شاید بهتر باشد که ارکستر بزرگ‌تری برای اجرا مهیا گردد.

اما شما کدامیک از کارهای ایران را با کارهای خارجی مطابقت می‌دهید؟ وضعیت اجتماعی، اقتصادی و غیره را قیاس کنید.

ما در بسیاری از زمینه‌ها ضعیف‌تر از آنها هستیم.

اما در موسیقی به آنها قدری نزدیک شده‌ایم.

همان کاری که عرض کردم، قرار بود با سه نفر اجرا شود اما با اصرار من تعداد به پنج نفر رسید.

دلیل آن هم این است که از سوی نهادهای ذیربط حمایت کافی از هنرمندان جهت سفرهای خارجی نمی‌شود.

حتی گروه‌های بزرگی مانند کامکارها به طور کامل در کنسرت‌های خارج از کشور شرکت نمی‌کنند و از تعداد کمتری استفاده می‌کنند.

آیا در مورد ارکسترهای بزرگی مانند ارکستر سمفونیک و ملی نیز چنین حمایت‌هایی وجود ندارد؟

ارکستر ملی مربوط به خود وزارت ارشاد است و از همین رو حمایت‌های بیشتری از آن صورت می‌گیرد که البته کافی نیست و باید بیشتر مورد حمایت قرار گیرد.

چند وقتی است که ما به همراه ارکستر ملی در شهرها کنسرت نداده‌ایم.

استقبال در شهرستان‌ها بسیار خوب است.

به‌عنوان مثال در زاهدان نزدیک به ۶۰۰۰ نفر و در یزد نزدیک به ۸۰۰۰ نفر برای یک شب از کنسرت دیدن کردند.

این‌ها را شاید کسی نداند ولی من خودم خواننده‌ی آن ارکستر بودم و از نزدیک شاهد استقبال مردم بودم.

بنابراین در استقبال مردم مشکلی نیست و فقط باید حمایت بیشتری برای برگزاری کنسرت‌ها در شهرستان‌ها و حتی کشورهای خارجی صورت بگیرد.

برخی از منتقدین شما اعتقاد دارند که علیرضا قربانی بیشتر یک « تصنیف‌خوان » است تا یک « آوازه‌خوان ».

آیا اساساً این نظر را قبول دارید؟

خب حتماً به این نتیجه رسیده‌اند که می‌گویند… البته نمی‌دانم چگونه به این نتیجه رسیده‌اند؟ امیدوارم معیارهای آنها درست باشد.

شما اگر شب دهم را گوش کرده باشید ‌[ که در سال ۱۳۸۰ پخش شده ] ؛ در آن یک آواز شوشتری دارد.

من این آواز را درسال ۸۰ در یک استودیوی خانگی بدون هیچ وقفه‌ای خواندم. خودم حرف خاصی ندارم.

آنها که چنین فکر می‌کنند می‌توانند این آواز را مورد توجه قرار دهند.

شاید این نظر بیشتر به دلیل نوع کارهای انتشاریافته‌ی شماست.

ممکن است.

اما باز خاطرنشان می‌کنم که آن منتقدین ببینند که می‌توان بدون ساز، یک آواز را به آن شکل خواند؟ من دفاع خاصی ندارم.

آیا گروه شما دارای اسم خاصی است؟

ما هنوز اسمی پیدا نکرده‌ایم و دنبال اسم می‌گردیم.

از این هم که گروه را به نام من بشناسند پرهیز دارم.

به‌خاطر اینکه امکان دارد این توهم پیش آید که این گروه تنها برای من است.

یکی‌دو ماه هست که به دنبال اسم می‌گردیم.

دنبال یک اسم کوتاه و کهن هستیم که در ارتباط با موسیقی و فرهنگ ما باشد.

شما اگر می‌توانید به ما کمک کنید!

از قول آقای فخرالدینی در برخی محافل از شما به عنوان « شجریان دوم » یاد شده است؟ آیا این گفته صحت دارد؟

البته صحت این گفته را باید از جناب استاد بپرسید.

آقای فخرالدینی پدر معنوی و موسیقایی بنده هستند.

یک بخش این گفته ناشی از محبت ایشان نسبت به من است.

می‌دانید که کار با ارکستر بزرگ بسیار مشکل است.

برخی از این کارها به گونه‌ای بوده که من تنها با دو یا سه جلسه تمرین به روی صحنه رفته‌ام.

تقریباً کسی که نت نداند و به‌قدر کافی باهوش نباشد، نمی‌تواند با این تعداد جلسه تمرینی به روی صحنه رود.

البته جناب فخرالدینی بسیار به من کمک کرده‌اند.

جاهای مختلفی ایشان دیده‌اند که من چگونه از عهده‌ی کار برآمده‌ام.

فکر می‌کنم دلایل آن گفته‌ی ایشان در همین نکات باشد.

خود مردم هم کار خوب را تشخیص می‌دهند.

بارها شده است که آقای فخرالدینی در بخش بیز از من خواسته‌اند که خود به روی صحنه روم.

البته من از این کار پرهیز دارم ؛ به‌ویژه مواقعی که خواننده‌ی دیگری در کنارم باشد.

امیدوارم من لیاقت این محبت استاد را داشته باشم.

شما چندی پیش در میزگرد موسیقی آوازی ایران از اینکه تنوع آوازی در موسیقی ایرانی در چند سال اخیر ازبین رفته و این روند کم‌کم به سوی « تک‌صدایی » پیش رفته، نظراتی ارائه نمودید. در این مورد بفرمایید.

دوست دارم در این بخش کمی مانور بدهم.

همان حساسیتی که بر روی بحث خواننده‌سالاری هست، دلیلش اهمیت خواننده و به‌چشم آمدن اوست.

کسی به این قسمت قضیه توجه نکرده، اما من دقت کرده‌ام.

هر کسی که تار می‌نوازد می‌خواهد شبیه به لطفی یا علیزاده بنوازد.

اگر بگویید «نه»؛ اشتباه کرده‌اید.

هر کسی که سنتور می‌زند، می‌خواهد شبیه به آقای مشکاتیان بزند.

ولی این را کسی تشخیص نمی‌دهد.

این « تک‌صدایی » نیست؟ چون این را اغلب افراد تشخیص نمی‌دهند، چندان به نظر نمی‌آید.

اما یک نوازنده‌ی خبره‌ی تار یا سنتور که گوشی آموزش‌دیده و دقیق دارد متوجه این تلاش‌ها برای شبیه‌سازی می‌شود.

چه‌طور همه می‌خواهند چهارگاه بسازند مانند « دستان » آقای مشکاتیان می‌سازند؟ تا سال ۷۴ هرکسی چهارگاه می‌ساخت، مانند دستان بود.

پس چرا خرده‌ای به این شبیه‌سازی‌ها گرفته نمی‌شود؟ البته این کار اشتباه است.

عدم وجود تکثر در نوازندگی، آهنگسازی و آواز اشتباه است.

این یعنی رکود.

آیا به نظر شما این بد است که کسی آقای مشکاتیان و یا امثال ایشان را به‌عنوان هدف و معیار قرار دهد و هدفش رسیدن به کیفیت کارهای ایشان باشد؟

نه، این خوب است ؛ ولی اینکه همه‌اش به آن سمت کشیده شود، خوب نیست.

وقتی که یک مبتدی می‌خواهد آواز را شروع کند، می‌گوید: « می‌خواهم به جایی برسم که شجریان رسیده است. » و بر این اساس تا آخر در این خط می‌ماند و تحریرها، نوع جمله‌بندی‌ها و یا انتخاب اشعارش مانند ایشان می‌شود.

این بد است حتی اگر من هم انجام دهم.

بهتر نیست که بگوییم، الگو قرار دادن و تلاش کردن در مسیر رسیدن به بزرگان با حفظ شخصیت ویژه کار خوبی است. یعنی در عین الگو قراردادن، خودمان باشیم.

یک زمانی بالای در کلاس استاد ابوالحسن صبا نوشته بودند: « هنر با تقلید آغاز می‌شود ولی وای به آن روزی که در تقلید باقی بماند. »

این جمله خیلی قشنگ است.

خود مرحوم دکتر حسین عمومی، بارها و بارها به من گفتند که من برای مرحوم ادیب خوانساری می‌خواندم و آقای ادیب که در سن و سال پیری بودند، می‌خندیدند.

من می‌گفتم: « به چه می‌خندید؟ » ایشان می‌گفتند: « این‌قدر شبیه به من نخوانید! » دکتر عمومی می‌گفتند که من در شما ذوب شده‌ام ؛ نمی‌توانم خود را از شما جدا کنم.

بنابراین ذوب شدن و تحت‌تأثیر قرار گرفتن برای همه وجود دارد. به‌ویژه در آواز.

چون بحث، بحث یک نفر است که استادانه کار خود را ارائه داده است و همه را تحت‌الشعاع قرار داده.

البته بیش از همه باید خودم تلاش کنم که در بند تقلید گرفتار نشوم.

در همین میزگرد، یکی از بحث‌های مطروحه این بود که یک آواز‌خوان غیر از آواز و تمرینات مرتبط با آن باید مطالعات جانبی نیز داشته باشد. به‌نظر می‌رسد هنرمندان موسیقی ما دو دسته هستند. دسته‌ی اول هنرمندانی که فقط به صورت حرفه‌ای به کار خودشان می‌پردازند و مطالعات جانبی ندارند و دسته‌ی دیگری که غیر از کار موسیقی خودشان، دارای مطالعات جانبی نیز هستند. نظرتان را در این مورد بفرمایید.

من دو دسته نمی‌کنم.

من می‌گویم آنهایی که درجه‌یک هستند و به اعتلای هنری رسیده‌اند ؛ همه‌ی آنها یک دسته هستند.

آنهایی که اطلاعات عمومی‌شان از حواشی هنر خیلی بالاست.

تک‌تک می‌توانم مثال بزنم.

مثل آقای مشکاتیان.

وقتی کنار ایشان بنشینید و با ایشان صحبت کنید، ممکن است ساعت‌ها از ایشان بشنوید، اما نه راجع به موسیقی.

به‌نظر من ایشان یکی از نوابغ موسیقی ما هستند.

آن‌قدر این مرد اطلاعاتش در مورد مسائل غیرموسیقایی مانند فلسفه، شعر، تاریخ و به‌طور کلی ادبیات زیاد است که متعجب می‌شوید.

بنابراین کسانی که درجه‌یک هستند با همین مطالعات جانبی درجه‌یک شده‌اند.

خیلی‌ها هم نوازندگان خوبی هستند ؛ اما اطلاعات خوبی ندارند حتی راجع به موسیقی‌ای که کار می‌کنند نیز کم‌اطلاع هستند.

همین‌طور می‌شود که گروهی نقش هدایتی پیدا می‌کنند و گروهی دیگر مقلد می‌شوند.

به هرحال کسانی که در عرصه‌های مختلف سیاسی، هنری و غیره صاحب‌اندیشه می‌شوند، نقش هادیان جامعه را بازی می‌کنند.

می‌خواهم برگشتی به سؤال قبلی داشته باشم. فکر می‌کنم که دلیل تقلید دیگران همین باشد که اطلاعات کافی ندارند.

آفرین! چون آنان افراد باهوشی نیستند.

من اعتقاد دارم که خیلی از این بزرگان به‌غیر از خوب تمرین کردن، خیلی باهوش بوده‌اند که توانستند بفهمند چطور بخوانند، چطور ساز بزنند و چطور آهنگسازی کنند.

فرم در موسیقی را خیلی خوب می‌شناسند.

مرحوم بنان می‌گویند: « صدایتان را خوب بشناسید تا بتوانید خوب از آن استفاده کنید. » و این خوب شناختن نیازمند هوش کافی است.

ممکن است خیلی‌ها به صورت ذاتی خوب بخوانند، ولی آنها که به صورت ذاتی خوب نمی‌خوانند یا خوب می‌خوانند، اگر باهوش باشند خیلی راحت‌تر تشخیص می‌دهند که چطور باید بخوانند و چگونه مشکلات خود را رفع کنند.

صد در صد آنی که باهوش هست می‌داند که الآن باید خودش باشد و باید یک خط فکری خاص برای خود تعریف کند.

آخرین آلبوم شما « فصل باران » با گروه خورشید بود. آیا آلبوم دیگری هم در دست کار دارید؟

دو کار در دست انتشار دارم.

یکی از آنها کاری است برای حضرت مولانا که برای سال مولانا روانه‌ی بازار می‌شود و همه‌ی اشعار آن از حضرت مولاناست ؛ در همان فضای « از خشت و خاک ».

البته ان‌شاءالله در این کار چند بخش آوازی هم گنجانده خواهد شد.

یعنی از سازهای کوبه‌ای و دونلی و بالابان استفاده کرده‌اید؟

بله.

از سایر علایق خود بگویید؟

تمام فرصت، توان و انرژی من صرف خوانندگی و موسیقی می‌شود.

اگر فرصتی باشد ورزش می‌کنم و کتاب می‌خوانم.

یک روز در هفته هم تدریس می‌کنم و چون کارهایم خیلی فشرده است، کلاس‌های آزاد دانشگاه هنر را تعطیل کرده‌ام و بیشتر مشغول مطالعه و موسیقی هستم.

توجه: مطالب بخش پزشکی و سلامت سایت ویکی ویو فقط جنبه اطلاع رسانی و آموزشی دارند. این مطالب توصیه پزشکی تلقی نمی شوند و نباید آنها را جایگزین مراجعه به پزشک جهت تشخیص و درمان کرد.
Subscribe
Notify of
0 نظرات
Inline Feedbacks
View all comments