امیرحسین رستمی🎬بیوگرافی امیرحسین رستمی/ عکس های امیر رستمی بهمراه زندگینامه
امیرحسین رستمی🎬بیوگرافی امیرحسین رستمی/ عکس های امیر رستمی بهمراه زندگینامه
امیر حسین رستمی, پسر امیر حسین رستمی چند سال دارد, مریضی پسر امیر حسین رستمی چیست؟, ماشین امیر حسین رستمی, امیر حسین رستمی و همسرش, امیر حسین رستمی در فرمول یک, عکس خواهر امیر حسین رستمی, امیر حسین رستمی و پسرش ارشیا, عکس بازیگر امیر حسین رستمی
امیر حسین رستمی, پسر امیر حسین رستمی چند سال دارد, مریضی پسر امیر حسین رستمی چیست؟, ماشین امیر حسین رستمی, امیر حسین رستمی و همسرش, امیر حسین رستمی در فرمول یک, عکس خواهر امیر حسین رستمی, امیر حسین رستمی و پسرش ارشیا, عکس بازیگر امیر حسین رستمی
بیوگرافی امیرحسین رستمی
امیرحسین رستمی (زاده ۱۲ بهمن ۱۳۵۴ در تهران) بازیگر ایرانی است.
امیرحسین رستمی فارغ التحصیل لیسانس رشته بازیگری از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه آزاد است.
امیرحسین رستمی فقط یک خواهر بزرگتر از خود دارد.
وی اهمیت زیادی به لباس و خوش تیپی میدهد.
عاشق فصل بهار و تابستان است. تنیس از جمله ورزش هایی است که صورت حرفه ای دنبال میکند .
امیر حسین رستمی در خصوص سلامتی اش می گوید: من خیلی آدم جوندوستی هستم و معمولا سر صحنه فیلمها غذا نمیخورم! دلیلش هم این است که به سلامتی و تغذیهام اهمیت میدهم.
جالب است بدانید که غذای رژیمی در سر فیلمها و سریالهای ایرانی یعنی اینکه فقط برنج نداشته باشد! بنابراین با اینکه آدم خوشخوراکی هستم ولی سعی میکنم غذاهای این چنینی نخورم چون به سلامتیام اهمیت میدهم و بیشتر اوقات یا از خانه غذا میآورم یا از بیرون غذای مناسب تهیه میکنم.
زندگی هنری امیرحسین رستمی
نخستین کار تصویریاش را در سال ۷۸-۷۷ با رامبد جوان در سریال «هزاران ستاره» شروع کرد که در ایران پخش نشد و در شبکه جامجم اروپا برای ایرانیان مقیم آنجا به نمایش گذاشته شد.
بعد از آن چند فیلم کوتاه و کلیپهایی که به سفارش سازمان ملل در زمینه ترک اعتیاد بود را با رامبد جوان کار کرد.
نخستین فیلم سینماییاش «فقط چشمهایت را ببند» علیرضا امینی بود که علاوه بر بازی، دستیار کارگردان هم بود که متاسفانه در ایران پروانه نمایش نگرفت ولی در بسیاری از جشنوارههای خارجی به نمایش درآمد و جوایزی هم کسب کرد.
امیرحسین رستمی به مدت یک دوره هنرجوی کارگاه آزاد بازیگری به مدیریت امین تارخ، در سال ۱۳۸۲ بودهاست.
وی فعالیت سینمایی خود را در مقام بازیگری از سال ۱۳۸۵ با فیلم فقط چشمهاتو ببند آغاز کرد.
و در سال ۸۸ با بازی در سریال شمس العماره دیده شد.
ازدواج امیرحسین رستمی
امیرحسین رستمی از طریق یکی از دوستانش پوراندخت الستی آشنا شدند و در سال ۱۳۷۸ وقتی ۲۴ ساله بود با هم ازدواج کردند، ثمره این زندگی یک پسر بنام ارشیا می باشد.
امیر حسین رستمی
شغل دوم امیرحسین رستمی
اطرافیان امیرحسین رستمی معتقدند که او مخ اقتصادی دارد و اعجوبه بازرگانی و بیزینس است.
امیرحسین رستمی جوان ترین عضو اتاق بازرگانی ایران و امارات است، اکنون مدیر یک شرکت بازرگانی است.
در پی رخ دادن حادثهای در “دودکش”؛ امیر حسین رستمی گفت: لطف خداوند مرا از شرایط وخیم و اتفاقات بد نجات داد.
امیر حسین رستمی بازیگر مجموعه مناسبتی “دودکش” در خصوص وضعیت جسمانی اش در گفتگو با باشگاه خبرنگاران گفت: بچه کوچکی در یکی از سکانس ها باید سرازیر می شد که من احساس کردم آن کودک در حال افتادن است.
وی افزود: به دنبال گرفتن آن بچه به شدت به زمین خوردم و لطف خداوند بود که پایم نشکست.
رستمی اظهار داشت: پای من دچار زخم و پارگی هایی شد که یک روز کامل را استراحت کردم و در صورت افتادن این اتفاق همکارانم سریع مرا به بیمارستان رساندند.
این بازیگر افزود: خوشبختانه وضعیتم رو به بهبود است و همچنان به صورت در قالیشویی با فیلمبرداری را ادامه می دهم.
رستمی خاطرنشان کرد: به جز یکی دو مورد از تیم “دودکش” و همکارانم بسیار راضی هستم و به امید خدا فکر می کنم اوایل تیر ماه فیلمبرداری به اتمام برسد.
با سریال «شمس العماره» آنقدر معروف شد که همه تا مدت ها او را با نقش شکور و بانمک بازی هایش می شناختند.
امیرحسین رستمی در سال های حضورش در سینما و تلویزیون نقش های متفاوتی را بازی کرده، نقش هایی که شاید همه به یک اندازه دیده نشدند اما حضور رستمی در آن کاراکترها خاطره خوشی را در ذهن مخاطبان به جای گذاشت.
صمیمیت و صداقتی که در بازی او هست باعث شده خیلی طرفدار پیدا کند و علاوه بر مردم که دوستش دارند، کارگردان های زیادی هم سراغش بیایند.
او این روزها در سریال «آخرین بازی» حسین سهیلی زاده بازی می کند. به بهانه پخش این سریال سراغ او رفتیم.
امیرحسن رستمی و خانواده از زبان خودش
لذت در کنار خانواده بودن
خیلیها فکر میکنند من دائم سر کار هستم ولی واقعا این طور نیست.
خیلی کم پیش میآید که من به صورت همزمان روی دو فیلم کار کنم چون خودم از این موضوع دوری میکنم و دوست ندارم.
در این بین تمام تلاشم را میکنم که به زندگیام برسم.
ورزش میکنم، طبق برنامهام با ارشیا تنیس و شنا میروم، مسافرت با خانواده را دارم، رستوران رفتن و گردش را دارم و… اصلا من کار میکنم که بتوانم از زندگی و درکنار خانواده بودن لذت ببرم.
وقتی کار میکنم، تمام چیزی که من را آرام میکند آن لحظات بعد از کار است که در کنار خانوادهام باشم، با آنها مسافرت بروم، با ارشیا در زمین تنیس باشم یا در کنار دوستانم باشم.
همه دوستان صمیمی من
من دوستان سینمایی خیلی محدودی دارم.
فرهاد آییش، همایون ارشادی، سامان مقدم، مصطفی زمانی، علی قربانزاده، حسین سهیلیزاده و حسن فتحی نزدیکترین دوستان من در این عرصه هستند و اتفاقا اینها آدمهایی هستند که مثل خودم اهل مهمانی و پارتی نیستند! اما در این بین اکثر دوستان من خارج از حیطه سینما هستند.
آنها دوستان دوران دبیرستان و دانشگاه هستند که سالهاست با هم دوست هستیم، با هم بزرگ شدهایم، شرایطی مشابه داریم و همه حالا صاحب همسر و فرزند هستیم.
من ۴۰ ساله هستم!؟
حدود یکی، دو ماه است که ۴۰سالگی را رد کردهام و دوست دارم ۴ تا ۵ سال روی همین سن بمانم.
(باخنده) بهنام تشکر میگوید ۲سال از من کوچکتر است! شما باور میکنید؟ حتی کاری به ما پیشنهاد شد که بهنام نقش پدر من را بازی کند.
(باخنده) ولی بهنام قبول نکرد! ولی واقعا این را بگویم که آرام زندگی میکنم و اگر بخواهم راحتتر بگویم: « مثل آدم زندگی میکنم. »
به خودم، به روحم و به بدنم احترام میگذارم.
ورزش خیلی در زندگی من مهم است.
روحیه فان داشتن و طنز بودن خیلی در زندگی من مهم بوده و اینکه با دنیای پیرامون خودم در صلح هستم واقعا در زندگی من نقشی اساسی دارد و روی زندگی من تاثیر داشته است
خیلی صلحطلب هستم و با کسی مشکل ندارم.
حوصله حواشی و شایعات را ندارم و همه اینها باعث شده تا آرامش داشته باشم و شاید به همین دلیل است که خیلی به من نمیخورد که ۴۰ ساله باشم. (باخنده)
گلزار خوشتیپتر از من
جدا از اینکه محمدرضا گلزار دوست صمیمی من است، شخصا گلزار را خوشتیپترین بازیگر سینمای ایران میدانم و به نظرم او در این زمینه بلامنازع است چرا که او واقعا به لباسهایش اهمیت میدهد و خیلی حرفهای روی این موضوع کار میکند.
خیلی جوندوست هستم!
من خیلی آدم جوندوستی هستم و معمولا سر صحنه فیلمها غذا نمیخورم! دلیلش هم این است که به سلامتی و تغذیهام اهمیت میدهم.
جالب است بدانید که غذای رژیمی در سر فیلمها و سریالهای ایرانی یعنی اینکه فقط برنج نداشته باشد! بنابراین با اینکه آدم خوشخوراکی هستم ولی سعی میکنم غذاهای این چنینی نخورم چون به سلامتیام اهمیت میدهم و بیشتر اوقات یا از خانه غذا میآورم یا از بیرون غذای مناسب تهیه میکنم.
اولویتی به نام خانواده
حضور یک همسر فداکار، باشعور، اصیل و تحصیلکرده در زندگی من تاثیر زیادی داشته است و نقش او را نمیتوانم در زندگیام انکار کنم.
این را که همسرم از زندگی با من راضی است باید از خودش بپرسید ولی احساس میکنم ارتباط بین زن و شوهر باید دوطرفه باشد که ادامه پیدا کند.
زندگی مشترک ما ۱۷ساله شده است و حس میکنم قطعا حس دوطرفهای بین ما وجود داشته است.
من نمیگویم که مرد کامل و بدون نقصی بودهام چون من هم انسان هستم و قطعا اشتباهاتی در زندگیام داشتم ولی مهمترین موضوع این است که وقتی « اولویت » شما خانوادهتان باشد، میشود از بعضی چیزها هم چشمپوشی کرد.
وقتی همسر شما این را درک میکند که اولویت شماست، قطعا از بعضی از کاستیها و اشتباهات شما چشمپوشی میکند و میگذرد.
ارشیا جوجویی نیست!
به شدت به کارهای پسرم اهمیت میدهم و مثل عقاب بالای سرش هستم.
ارشیا خیلی بچه باشعوری است و اگر با او صحبت کنید، متوجه میشوید که چقدر بیشتر از سن و سالش میفهمد.
اهل تماشای کارتون نیست و تنها انیمیشنی که نگاه میکند « تنتن » است چون آن را هم من دوست دارم.
اتفاقا او فیلمهایی را که من دوست دارم نگاه میکند.
دائم منتظر سریال « شهرزاد » است و آن را دنبال میکند.
اصلا مدل جوجویی نیست! با همدیگر ورزش میکنیم و تنیس و شنا تفریح اصلی من و ارشیاست.
شباهت دایی و خواهرزاده
ارشیا اگر در حال حاضر چیزی است که من راضی هستم، به واسطه حضور یک مادر تحصیلکرده، امروزی و دلسوز است که شاید بیشتر از ۷۰درصد از وظیفه تربیت ارشیا را برعهده داشته است چرا که من در نهایت و با توجه به مشغله کاری، بتوانم ۳۰درصد از مسائل تربیتی و تحصیلی ارشیا را مدیریت کنم و بقیه همه برعهده همسرم است.
خیالم راحت است که وقتی من در خانه نیستم، برادر همسرم، کیومرث الستی در کنار همسرم حضور دارد و با اینکه همه پدرها دوست دارند پسرشان شبیه خودشان باشد، آرزوی من این است که ارشیا شبیه داییاش شود.
خودم بهاری هستم…
عاشق بهار و تابستان، گرما، رنگ، گل و طبیعت هستم.
پاییز و زمستان زیاد در مدل من نیست! حتی لباسهای تابستانی را دوست دارم.
من مثل روحیهام کاملا بهاری هستم و عاشق عید نوروز و فصل بهار.
اینکه میگویم لحظه تحویل سال دلم میگیرد، صرفا مربوط به همان موضوع است وگرنه عاشق عید نوروز هستم و اتفاقا سعی میکنم با قرآن خواندن و دعا کردن در لحظه تحویل سال آن حس دلگیری را در خودم از بین ببرم.
خدا را شکر میکنم که یک سال دیگر هم گذشت و خانوادهام در کنارم هستند و آنها را برای من نگه داشته است.
برای کشورم دعا میکنم و برای مردمم آرامش میخواهم.
امیر حسین رستمی
اهمیت به لباس و پوشش
خوشپوشی و لباس برای من خیلی اهمیت دارد و دوستان نزدیک من میدانند که عینک و ساعت جزو مریضیهای من است! به شدت به ظاهرم اهمیت میدهم و برایم مهم است که لباسهایی بپوشم که برازنده و درست باشند.
به تازگی هم با یک برند معتبر لباس که آلمانی است و به تازگی وارد ایران شده، همکاریام را آغاز کردهام و به عنوان سفیر و مشاور مارکتینگ آنها فعالیت میکنم.
از آنجا که من به عنوان سفیر کودکان کار با کودکان بیسرپرست خیلی در ارتباط هستم از این برند خواستهام که به وظایف اجتماعی و حمایتی خود عمل کنند و با اینکه یک برند خارجی هستند این را پذیرفتهاند که به عنوان حامی کودکان کار، زنان بیسرپرست و بدسرپرست و دیگر موسسات خیریه، همکاری داشته باشند و من حلقه اتصال این برند به موسسات خیریه هستم که البته این موضوع جزو وظایف همه برندهای معتبر جهان است که به دلیل اهمیتی که مردم به آنها میدهند، آنها هم در قبال جامعه و مردم وظایفی دارند که باید به آنها عمل کنند.
مصاحبه با امیرحسین رستمی
بین همه نقش های متفاوتی که تا به حال بازی کرده اید، کاراکترهای طنزی که جلوی دوربین بردید بیشتر دیده شده، به نظرتان چرا اینطور است؟
– اساسا مردم من را طناز دوست دارند و با نقش های طنزی که بازی می کنم.
مردم هنوز شکور «شمس العماره»، عباس «نون و ریحون» و بهروز «دودکش» را دوست دارند.
از طرفی برای ایفای شخصیت های جدی ما بازیگران زیادی داریم اما برای نقش های طنز این تعداد کمتر است، ضمن اینکه اساسا نقش جدی بازی کردن خیلی کار سختی نیست اما خنداندن مردم واقعا سخت است، مخصوصا مردم ما که سخت می خندند و به نظرم اگر بتوانی آنها را بخندانی کار بزرگی انجام داده ای.
برای مثال می گویم، کار هومن برق نورد و من در «دودکش» کار راحتی نبود یا بازی خودم در «شمس العماره» انرژی زیادی از من گرفت.
اصولا کار طنز اینطور است و انرژی بیشتری از بازیگر می گیرد.
استقبال از کارهای طنز شما این است که مردم از شادی و خوشی استقبال می کنند یا به دلیل پیش زمینه ذهنی است که از شما دارند؟
– فکر می کنم مردم ما کارهای شاد را دوست دارند اما نه اینکه صرفا به این حوزه علاقمند باشند.
کار ملودرام خوب هم به آنها ارائه شود، دوستش دارند و از آن استقبال می کنند.
مثلا «آوای باران» آقای سهیلی زاده کار تلخی بود اما پربیننده ترین مجموعه سال گذشته شد.
«میوه ممنوعه» آقای فتحی هم کاری نبود که خنده و قهقهه داشته باشد اما مردم به شدت دوستش داشتند.
مردم کار خوب را دوست دارند و فرقی نمی کند کمدی باشد یا درام.
در مورد بازیگران و شخصا امیرحسین رستمی هم باید بگویم، مخاطبان اصولا یک بازیگر را با اولین کاراکتری که در ذهن شان می پذیرند و قبولش می کنند به خاطر می آورند و در ادامه هم دوست دارند همان روند را از او ببینند.
یعنی اگر با شکور من را پذیرفتند دوست دارند دوباره من را در کارهای شاد ببینند و انرژی بگیرند و خوشحال شوند، نه اینکه من در کاری بازی کنم که قرار است شخصیتی منفور و سیاه را جلوی دوربین ببرم چون دوست ندارند تصویری که در ذهن شان حک شده خراب شود.
من این موضوع را در مراودات اجتماعی ام هم می بینم.
به نظرم بازیگری با پذیرفته شدن فرق می کند.
ما بازیگران زیادی داریم ولی بازیگری که مردم بپذیرند یک مقدار کمتر است.
وقتی این اتفاق بیفتد یعنی محبوب می شوی و این محبوب شدن هم خیلی به توانایی ات در عرصه بازیگری ربطی ندارد و به نظر من فقط به دلیل نگاه ویژه ای است که خدا به یک بازیگر می کند.
با مدارک مختلف داشتن و تحصیل در فلان دانشگاه ها نمی توانی تصمیم بگیری بازیگر محبوبی شوی و اگر محبوبیتی است خدا خواسته.
کسانی که شما را از نزدیک می شناسند و بیشتر با روحیات تان آشنایی دارند، می دانند که اساسا روحیه تان خوب است اما حال خوب نداشتن هم به هر حال برای هر کسی پیش می آید. حال و هوای شخصی خودتان چقدر در نقش هایی که برای بازی می پذیرید تاثیر دارد؟
– بعضی اوقات حال و هوای خودم واقعا حال و هوای بازی کردن در یک کار طنز نیست و این اتفاقی هم که می گویید خیلی زیاد می افتد.
مثلا همزمان با سریال «دودکش» چند سریال جدی هم به من پیشنهاد شده بود، حتی یکی از آنها ملودرام بود ولی حال و هوایم شاد بود و خیلی حالم خوب بود.
دیدم حیف است این حالم را خراب کنم چون وقتی وارد پروژه ای می شوی که قصه اش تلخ است ناخودآگاه عصاره این تلخی هم در تو می ماند.
در مورد «آخرین بازی» چطور؟ وقتی می خواستید بازی در این مجموعه را قبول کنید اوضاع تان چطور بود؟
– اتفاقا عجیب است که موقعی که این سریال به من پیشنهاد شد حالم خوب نبود و یک جورایی افسرده بودم.
حال روانی ام نامساعد بود و بی حوصله بودم و حتی دوست داشتم یک سفر طولانی بروم اما همین چند روز پیش به حسین سهیلی زاده کارگردانمان گفتم واقعا ازت ممنونم.
دو چیز کمک کرد حال و هوای من عوض شود؛ یکی تئاتر آقای کوشک جلالی «سیستم گرون هلم» که سر تمرین حالم خیلی خوب نبود اما وقتی وارد اجرا شدیم تاثیر خوبی روی من گذاشت.
حتی سر این نمایش به کارگردانش پیشنهاد دادم بازیگر دیگری را بیاورند اما ایشان لطف داشتند و گفتند می خواهند این تئاتر را با من روی صحنه ببرند.
یکی هم سریال «آخرین بازی» که ۸-۷ ماه درگیرش بودم و باعث شد حال بدم بهتر شود.
معمولا وقتی حالتان خوب نیست سرتان را بیشتر با کار گرم می کنید؟
– اگر حالم خوب باشد ترجیح می دهم کار کمدی بازی کنم که حال خوبم را حفظ کنم و اگر هم معمولی باشم می دانم که آنقدر انرژی ندارم که برای کار کمدی بگذارم؛ بنابراین سعی می کنم همان درام و ملودرام بازی کنم.
سر «آخرین بازی» من اصلا حوصله کار نداشتم، چه کمدی، چه درام.
به شدت به آرامش و استراحت نیاز داشتم ولی به واسطه دوستی که با آقای سهیلی زاده در این چند سال پیدا کردیم با هم صحبت کردیم و گفتند بیا، حالت خوب می شود؛ حال همه مان خوب می شود و خدا را شکر می کنم که این اتفاق افتاد.
یک نکته را هم اینجا بگویم که به نظر من طول دوستی ها خیلی مهم نیست، عمق آنها اهمیت بیشتری دارد.
من رفیق کارگردانی دارم که ۱۰ سال است با هم دوست هستیم اما هنوز آنقدر که باید، من را نمی فهمد.
فکر می کنم تطابق حال شخصی یک بازیگر و نقشی که بازی می کند خیلی سخت باشد، چطور این مسئله را مدیریت می کنید؟
– دقیقا، کار سختی است.
یک بازیگر باید تحت هر شرایطی روند کاری اش را حفظ کند.
حتی اگر بدترین اتفاق زندگی هم برایش افتاده باشد، باید فردا برود و ادامه سکانس دیروز را بازی کند.
آن موقع هیچ زیرنویسی وجود ندارد تا حال آن لحظات را به مخاطب بگوید که من این سکانس را در این شرایط بازی کردم.
در این لحظات باید مثل یک دستگاه همه چیز را نگه داری و در ذهنت با شرایط گذشته ادامه دهی.
فکر می کنم به همین دلیل است که می گویند بازیگری یکی از سخت ترین کارهای دنیاست.
شاید برای همین است که به عنوان یک بازیگر حتی گاهی اوقات از خودت هم متنفر می شوی چون حتی اجازه نداری در همان حال بد باشی و از آن لذت ببری. (با خنده)
حال خوب از دست رفته تان را چطور برمی گردانید؟ می دانم که اهل ورزش هستید. فعالیت های ورزشی چقدر روی بهتر شدن تان تاثیر می گذارد؟
– امسال سال جذاب و خوبی برای من نبود و می توانم بگویم یکی از بدترین سال های زندگی ام از نظر روانی بود نه از لحاظ کاری یا زندگی شخصی و خانوادگی.
البته مقداری از آن هنوز هم با من است و دلم می خواهد زودتر تمام شود.
یک زمان هایی اگر حالم بد بود با شنا و تنیس بازی کردن خودم را آرام می کردم اما امسال این دو هم نتوانستند تاثیر چندانی روی روحیه من بگذارند اما مشاورم پیشنهاد کرد سرم را گرم کنم و همین مسئله منجر به این شد که امسال شاید یکی از پرکارترین سال های کاری ام را پشت سر بگذارم.
شروع امسال من با نمایش «سیستم گرون هلم» بود، الان هم سر سریال «شهرزاد» آقای فتحی هستم که برای اولین بار بعد از چند بار بدشانسی من این همکاری میسر شد.
سر فیلم سینمایی آقای امیرشهاب رضویان هم هستم.
خیلی وقت بود دوست داشتم با ایشان کار کنم چون کارگردان درجه یکی هستند اما چند سال بود ایشان کاری نساخته بودند.
امسال بعد از ۸-۷ سال آقای ایرج کریمی هم تصمیم گرفتند دوباره کاری را بسازند و من هم یکی از نقش های فیلم شان را بازی می کنم.
در «نهنگ عنبر» سامان مقدم هم بازی کردم و قرارداد یک سریال انیمیشن دارم که تنها شخصیت واقعی اش من هستم و بقیه موجودات سریال انیمیشن هستند.
حتی به عرصه سینما و تلویزیون هم بسنده نکردم و امسال با یک مجله تخصصی ورزش وارد حیطه مطبوعات هم شدم.
البته ورزش مورد علاقه خودم تنیس است.
به هر حال همه تلاشم را کردم تا از لحاظ کاری سر خودم را گرم کنم تا از این طریق حالم بهتر شود.
امیر حسین رستمی
این همه مشغله و دغدغه باعث نمی شود از خانواده، همسر و پرستان عرشیا دور شوید؟
– شاید باورتان نشود اما حدودا از شهریور ماه تا الان من روزی ۴-۳ ساعت می خوابم اما ساعت هایی که در خانه هستم تلاش می کنم با حال خوب کنار آنها باشم.
اول باید حال خودم خوب باشد تا بتوانم با آنها خوب باشم.
مثل همان جمله که می گوید تا خودت را دوست نداشته باشی نمی توانی دیگران را دوست داشته باشیم.
این قضیه واقعیت است و تا حال خودت خوب نباشد نمی توانی حال خانواده ات را خوب کنی.
همه اینها مشغله های بیرون من است و آنها را تحمل می کنم تا روحیه ام متعادل شود و بتوانم برای خانواده ام و عرشیا خوب باشم.
دوست دارم با اینکه در اوج خستگی به خانه می روم، خانواده ام از من انرژی خوب و مثبتی بگیرند.
در پایان برایمان بگویید چقدر به دیده شدن و پرمخاطب شدن «آخرین بازی» امیدوارید؟
– به زعم من اینکه یک سریالی بگیرد یا نه فقط به موضوعش برنمی گردد و مسائل دیگری هم در آن دخیل است.
متن یک سریال باید آنقدر جذابیت داشته باشد که بیننده آن ار دنبال کند.
بازی بازیگران کار هم خیلی مهم است.
اگر بازی ها باورپذیر نباشد قاعدتا نمی توان انتظار داشت فیدبک خوبی از مخاطبان بگیریم اما درباره «آخرین بازی» می توانم بگویم هر چه داستان جلوتر برود مخاطبان بیشتری پیدا می کنند و بینندگان بیشتری آن ار دنبال می کنند.
در طول داستان گره هایی ایجاد می شود که داستان جذاب می شود و قصه هر چه جلوتر برود این جذابیت بیشتر می شود.
نویسنده ما آقای جلالی به شدت فوتبالی است و فوتبال را دنبال می کند.
تلفیق اتفاقات فوتبالی با یک قصه پرکشش که بتواند خانواده را هم درگیر کند هنری است که نویسنده ما به خرج داده.
ممنون، اگر صحبتی مانده بفرمایید.
– این را حتما دوست دارم بگویم که در سال ۹۳ این اولین مصاحبه من است و هر گفتگویی که تا به حال از من منتشر شده، برای خودم هم جالب بوده چون زاییده ذهن برخی دوستان بوده که اصلا از آنها خبر نداشتم.
یک جمله هم دوست دارم بگویم، همیشه آخرش خوب می شود، اگر الان خوب نیست یعنی هنوز آخرش نشده است
امیر حسین رستمی که قرار است با کاراکتر «بهروز» در «دودکش» لطیفی ظاهر شود، میگوید: در این مجموعه، نقش برادر کوچک هومن برقنورد را بازی میکنم.
فضای «دودکش» در یک قالیشویی میگذرد و اصلا هم قرار نیست اتفاق عجیبی و غریبی در آن بیفتد.
بازیگر نقش بهروز در «دودکش» ادامه میدهد: هومن برقنورد نقش برادر بزرگترم و خانم سیما تیرانداز هم نقش همسر برادرم را ایفا میکند، بهروز و فیروز دو برادری هستند که با هم قالیشویی را اداره میکنند و بیشتر اتفاقاتی که در قصه رخ میدهد به قالیشویی برمیگردد.
فیلم شناسی امیرحسین رستمی
۱۳۹۵(لیسانسه ها) سروش صحت
۱۳۹۵پادری (دودکش ۲)محمدحسین لطیفی
۱۳۹۳(آخرین بازی)حسین سهیلی زاده
۱۳۹۲(پژمان)سروش صحت
۱۳۹۲ (دودکش)محمدحسین لطیفی
۱۳۹۱ (یه تیکه زمین)مهدی کرم پور
۱۳۹۱ (دختران حوا)حسین سهیلی زاده
۱۳۹۰(سه پنج دو)حسین سهیلی زاده
۱۳۸۹(آسمان همیشه ابری نیست)سعید عالم زاده
۱۳۸۹ (نون و ریحون)فرزاد مؤتمن
۱۳۸۸(وضعیت سفید) حمید نعمت الله
۱۳۸۸ (شمس العماره)سامان مقدم
۱۳۸۶(مرد هزار چهره) مهران مدیری
امیر حسین رستمی
فیلم های سینمایی امیرحسین رستمی
۱۳۹۵ (قاتل اهلی)مسعود کیمیایی
۱۳۹۵(یک دزدی عاشقانه)امیرشهاب رضویان
۱۳۹۴(مشکل گیتی)بهرام کاظمی
۱۳۹۴ (یک دزدی عاشقانه)امیرشهاب رضویان
۱۳۹۳(نهنگ عنبر)سامان مقدم
۱۳۹۳ (نیم رخ ها)ایرج کریمی
۱۳۹۱(زن.مرد.زندگی…)مهدی ودادی
۱۳۹۱ (عملیات مهد کودک)فرزاد اژدری
۱۳۹۰(بوسیدن روی ماه)همایون اسعدیان
۱۳۹۰ (سورپرایز)مهدی ودادی
۱۳۸۹(یک عاشقانه ساده)سامان مقدم
۱۳۸۹ (زنان ونوسی، مردان مریخی)کاظم راست گفتار
۱۳۸۸(زیگزاگ)مجید توکلی
۱۳۸۶(خاک آشنا)بهمن فرمان آرا
۱۳۸۵(رئیس)مسعود کیمیایی
۱۳۸۵ (فقط چشم هاتو ببند)علیرضا امینی
۱۳۸۴(اسپاگتی در هشت دقیقه)رامبد جوان
امیرحسین رستمی در نمایش خانگی
۱۳۹۷ (ساخت ایران ۲) برزو نیک نژاد
۱۳۹۴( شهرزاد)حسن فتحی
۱۳۹۳(شتر مرغ)علی اسدالهی
۱۳۹۱(قلب یخی (فصل سوم))سامان مقدم
۱۳۹۱ (همسایه ها)امیرحسین جهدوست
۱۳۹۱ (شرط آخر)محمد آهنگرانی
۱۳۹۰ (نار) بهار رضایی
۱۳۹۰ (فصل جدید)امید معلم
۱۳۸۹(قهوه تلخ)مهران مدیری
۱۳۸۹(خاطرهٔ شب بارانی)سیامک شایقی
۱۳۸۹(زیگزاگ)مجید توکلی
۱۳۸۹(چشماتو ببند)مجتبی چراغعلی
۱۳۸۹(مهاجر)مهدی مظلومی
۱۳۸۸(ریسمان سبز)علیرضا امینی
۱۳۸۸(چاه دیو )جواد مزدآبادی
۱۳۸۸ (همان روز)علیرضا امینی
۱۳۸۸( شاه کلید ) سامان مقدم
۱۳۷۷( هزاران ستاره)رامبد جوان
تئاترهای امیرحسین رستمی
۱۳۹۱ کلمه سکوت کلمه
۱۳۹۱ کمی بالاتر
۱۳۹۳سیستم گرون هلم